اعدام قاتل دخترم را می خواهم ! / مادر غزاله در جواب همکلاسی های آرمان گفت + عکس
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۴۶۸۴۵
حوادث رکنا: تنها ٨ روز از مهلت یک ماهه این جوان محکوم به قصاص مانده است.
به گزارش رکنا، شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص. چند روز به پایان مهلت یک ماههای که از سوی پدر و مادر غزاله داده شده، باقی نمانده و این پرونده جنایی هر روز به نقطه پایانش نزدیک و نزدیکتر میشود، خانواده آرمان به هر نحوی سعی دارند، رضایت اولیای دم را جلب کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدر آرمان وسط کوچه ایستاده بود تا مردم راه را گم نکنند. عدهای هم در قسمت جنوبی ساختمان بودند تا آنهایی را که از خیابان ظفر میآمدند، راهنمایی کنند. با اینکه سوز سردی میوزید، اما خیلیها خودشان را به آنجا رسانده بودند. قرار ساعت ٣بعدازظهر بود. پدر آرمان تلفنش مدام زنگ میخورد، معلوم بود از پشت خط آدرس میخواهند، آدرس محل سکونت پدر و مادر غزاله را، همانهایی که حدود یک ماه پیش در حیاط زندان رجایی شهر درحالیکه آرمان فقط چند قدم با طناب دار فاصله داشت؛ به او مهلت دادند. همین مهلت هم امیدی شد برای نجات این جوان بیستوچهار ساله. امیدواری برای جلب رضایت هم باعث شد تا در یکی از سردترین روزهای زمستانی عدهای به خیابان ظفر بیایند. چند پله سنگی طوسی رنگ که فرش قرمز باریکی تا نزدیکی در اصلی پهن شده بود و زن جوانی که دو دسته گل سفید داشت، به هر تازه واردی یک شاخه گل سفید میداد و او را به طرف در ورودی اصلی ساختمان راهنمایی میکرد. عقربههای ساعت ٤ بعدازظهر را نشان میداد، تقریبا ٤٠ نفری آمده بودند. درواقع امید به نجات آرمان آنها را به آنجا کشانده بود.
نگهبان برجی که خانه پدر و مادر غزاله در آن است، به همه اعلام کرد که آنها خانه نیستند. کسی این حرف را باور نداشت. زن جوانی که خودش را یکی از اقوام آرمان معرفی میکرد، میگفت معلوم است که پدر و مادر غزاله نمیخواهند با ما رودررو شوند. باد سردی که در دالان باریک ورودی برج میپیچید، ایستادن را برای خیلیها غیرممکن کرده بود. پدربزرگ و مادر بزرگ آرمان که از همه مسنتر بودند داخل لابی برج رفتند؛ اما بقیه با شاخههای گل در دست مقابل ساختمان ایستادند. معلم کلاس دوم دبستان آرمان هم آمده بود، زنی حدود شصت ساله که خودش میگفت تازه دوهفته است از ماجرای آرمان و غزاله باخبر شده: «من از طریق رسانهها خبر این حادثه را شنیدم. اما باورم نمیشد که آرمان همان شاگرد من است. وقتی با مطب خانم دکتر تماس گرفتم، تلفنی ماجرا را به من گفت. هنوز هم باورم نمیشود.» او درباره علت حضورش در این جمع به «شهروند» گفت: «من تازه چشمم را عمل کردهام، باد سرد برای چشمانم ضرر دارد، با وجوداین، وقتی فهمیدم که قرار است اینجا جمع شوند، خودم آمدم. حاضرم روی دست و پای این خانواده بیفتم و التماس کنم. میدانم آنها خیلی عذاب کشیدهاند، همه زندگیشان را از دست دادهاند، اما حرف من این است که با مرگ آرمان فقط یک خانواده دیگر عزادار میشود.»
با اینکه بیش از یک ساعت از شروع تجمع گذشته بود، اما تلفن پدر آرمان هنوز هم زنگ میخورد و او برای راهنمایی آنهایی که تازه به آنجا میرسیدند، فاصله ورودی برج تا خیابان اصلی را به سرعت طی میکرد و بعد از دقایقی همراه چند نفری که گلهای سفیدی در دست داشتند، به طرف در ورودی بازمیگشت.
او با اینکه تمایل زیادی برای صحبت کردن نداشت اما در چند جمله کوتاه گفت:«آرمان اصلا حال خوبی ندارد، انگار 15 سال پیر شده، بعد از آن روزی که تا پای چوبه دار و رفت و برگشت، دیگر آن آرمان سابق نیست. بعد آن اتفاق وقتی او را دیدم چند ثانیه طول کشید تا مرا شناخت. با این همه اما امیدواریم که که خانواده شکور به جوانی آرمان رحم کنند و او را ببخشند.»
در همه این مدت مادر آرمان گوشهای ایستاده بود. او با چشمانی سرخ و نگران، به آنهایی که آمده بودند، خوشآمد میگفت و از حضورشان تشکر میکرد. او با چشمانی گریان و در حالی که تاب ایستادن نداشت گفت: «ما چندسال است که زندگیمان زیرورو شده، نمیدانم آخر این همه سیاهی چه میشود. فقط به خدا امید دارم تا دل این خانواده را نرم کند و از قصاص پسر من گذشت کنند.» کمی دورتر از جمع طرف درِ جنوبی برج چند جوان گل به دست ایستاده بودند. آنها دوستان دبیرستان آرمان بودند. یکی از آنها که نامش محمد بود میگوید: «من و آرمان سهسال دبیرستان را باهم بودیم. از همه چیز او خبر داشتم، حتی ماجرای آشناییاش با غزاله را هم برای ما گفته بود، میدانم او را خیلی دوست داشت. وقتی شنیدم که بازداشتش کردند، شوکه شدم. هنوزهم باورم نمیشود که چنین کاری کرده باشد.»
احمدرضا هم با گفتن این جمله که آرمان پسر خیلی آرامی بود ، گفت: «آرمان بسکتبالیست خوبی بود. در مدرسه همیشه اول میشد، اما همان موقع هم خیلی خوب بلد بود خشمش را کنترل کند. بیشتر آنهایی که بسکتبال بازی میکنند، با هم درگیر میشوند، زمین خوردن و دفاع کردن، تنه به تنه شدن، هرکدام از اینها برای شروع یک درگیری کافی است، اما آرمان هیچ وقت به علت بازی با هیچکس دعوا نکرد. تازه اگر هم دعوایی میشد او سعی میکرد آن را تمام کند و بین بچهها را آشتی دهد.» بابک همکلاسی دیگر آرمان هم در تأیید صحبتهای دوستانش گفت: «با اینکه چند سالی است خبرهای آرمان را از روزنامهها و شبکههای اجتماعی دنبال میکنم، اما هنوز هم باورم نمیشود که او تا چند روز دیگر باید اعدام شود.
خورشید بیرمق پنجشنبه سوم بهمن داشت غروب میکرد و سوز سرما بیرحمتر از قبل میوزید. آنها که به امید گذشت و بخشش پدر و مادر غزاله مقابل خانه آنها تجمع کرده بودند، یکی پس از دیگری آنجا را ترک کردند. ظاهرا این تجمع هم نتوانست رضایت اولیای دم را جلب کند. مادر غزاله یک روز پس از این تجمع در گفتوگوی تلفنی میگوید ما قصد مواجه شدن با هیچکس را نداریم: «میدانستیم که جلوی درخانه تجمع کرده بودند، قبل از این هم چندبار مراجعه کرده بودند، اما ما قصدی برای بخشش نداریم. ما فقط قصاص میخواهیم. ما این فرصت را به او دادیم تا حقیقت ماجرا را بگوید و ما را از بلاتکلیفی خارج کند و جای جسد دخترم را نشان بدهد، اما او هیچ کدام از این کارها را نکرد. »
منبع: رکنا
کلیدواژه: سقوط هواپیما یارانه دلار شهادت سردار سلیمانی جنایی زندان حادثه اعدام اخبار حوادث خانواده جوان خوردن ماه محکوم به قصاص فیلم عکس اخبار تهران حوادث تهران تهران دختر دستگیر شد عجیب دختر جوان انتقال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۴۶۸۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جهان برای تحقق آرمان فلسطین به پا خواسته است
به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله علی خاتمی با بیان اینکه گفتمان و تفکر انقلاب اسلامی ایران امروز در جهان فراگیر شده است و جهان برای تحقق آرمان فلسطین به پا خواسته است، گفت: امر وز جهان به حقانیت گفتمان و آرمان فلسطین تاکید دارد و قشر نخبه جهان برعلیه رژیم غاصب اسرائیل و حامیان آن به پا خواسته است.
وی با اشاره به خیزش دانشگاهیان نقاط مختلف آمریکا، افزود: تاکنون بیش از ۲ هزار نفر در دانشگاههای آمریکا و کشورهای اروپایی دستگیر شده اند در حالی که تنها درخواست دانشجویان عدم کشتار مردم بیگناه غزه است اما آنان به خوابگاههای دانشجویی شبانه حمله کرده و دانشجویان را با دستبند میبرند که جلوه واقعی حقوق بشر آمریکایی است.
خاتمی ادامه داد: دشمنان ادعای حقوق بشر دارند و در آمریکا به ۷۰ دانشگاه با نیروی نظامی حمله ور شدهاند، در صورتی که در مجامع حقوقی، نیروهای نظامی و انتظامی حق ورود به مراکز علمی را ندارد.
امام جمعه زنجان با اشاره به ۱۸ اردیبهشت و امضای برجام، گفت: آمریکا خود را به دیوانگی زد و برجام را پاره کرد، در همین برجام آمده بود که اگر آمریکا به تعهدات خود عمل نکند، ایران مجاز است به تعهداتی که داده عمل نکند و قدم به قدم عقب نشینی کند بنابراین اگر قرار بر این بود که کشور مقابل به تعهدات خود عمل کرد ایران نیز به تعهدات خود عمل کند.
خاتمی افزود: این اقدام ایران مقابل آمریکا یعنی ایستادگی در برابر طاغوت بود و در مجلس، وزارت خارجه، سازمان نیروی انرژی هستهای نوشته شده است، اگر آنان متعهد به تعهدات خود نشوند ما یک قدم بیشتر از قولهایی که دادهایم پیشروی خواهیم کرد.
وی با بیان اینکه آمریکا و همپیمانانش به عهد خود وفا نمیکنند و در طول ۴۰ سال نیز این بدعهدی خود را نشان داده بودند، ادامه داد: آمریکا با خارج شدن از برجام در سال ۹۷ به دنبال این بود که ایران را به زانو درآورده و بار دیگر سلطه خود را بر ما حاکم کند، این در حالی بود که ایران از وابستگی کامل در دوران طاغوت به قدرت برتر خاورمیانه تبدیل شده بود.
خاتمی با اشاره به روز جهانی صلیب سرخ و هلالاحمر گفت: ایران در این رابطه با تمام قدرت در سطح منطقه در حال نقشآفرینی است در خدمات رسانی مؤثر بوده است.
کد خبر 6095706